ای رعناترین شاخسار امامت، ای آغازی بر اعجازی دیگر
از خاندان ولایت، ای امام مهربانی
وقتی اندوهای بزرگ تو را ترسیم می کنم
تصویری از غم بر قلبم سایه می افکند
و بغض گلوگیر صدایم می شود.
متحیّرم که کدام اندوه تو را بسرایم و کدام غصه تو را قصد کنم؟
از قلب های حقیری بگویم که شکوه تو را باور نداشتند؛
از نیرنگ دنیا پرستانی که حضور بلند تو را تاب نمی آوردند؛
از ذهن های پوچی که به بی کرانی دانش تو راه نبردند
یا از جهالت مردمانی که روح بزرگ تو را می آزاردند
و از همسری که خائنانه زهر جفا در کامت فرو ریخت.
امشب دردی به وسعت همه داغ های تو و جودم را
فراگرفته است و من در حصار این همه اندوه، مویه هایم
را به پابوسی مظلومیت و اشک هایم را بر ضریح
غربتت نثار می کنم، ای خلاصه خوبی ها... .
شهادت پیشوای نهم حضرت جودالائمه(ع) در روز آخر ماه ذیقعده در شهر بغداد،سال 220 اتفاق افتاد. آن بزرگوار در سن 25 سالگی توسط طاغوت زمان خویش مسموم گردید
شهادت آن امام بزرگوار بر امت اسلامی تسلیت باد.
گوهر وجودی امام جواد(ع) و عسکریین(علیهماالسلام)، در بین مردم کمتر شناختهشده و آن گونه که از سایر ائمه(ع) و پیامبر اکرم(ص) و فاطمه زهرا(س) و حتی بعضیاز اولاد ائمه شناخت دارند، نسبت به این سه بزرگوار معرفت ندارند، به این خاطرتمسک و توسل کمتری به آنان دارند. با اینکه ما شیعیان معتقدیم ائمه(علیهمالسلام)، نور واحدند، کلامشان نور است و همه از چشمه فیاض حق استفاده میکنند به نظر میرسد نمایاندن چهره واقعی این سه امام بزرگوار میتواند خدمتیشایان به شمار آید.
علت مطرح نبودن این سه امام(ع)، وجود شرایط سخت اجتماعی و خفقان موجود در آنعصر بود. خفقان حاکم تا حدی بود که ابناثیر در تاریخ خود، جزئیات در دورترین بلاد اسلامی و حتی فلسفه اجتماعی زیادی از حوادث را بیان میکند، تنها در سه مورداز این امام بزرگوار اسم برده و مجموع کلماتش از پنج الی شش خط فراتر نمیرود.
1 آنجا که زندگی همسر امام رضا(ع) را توضیح میدهد و میگوید: همسرحضرت رضا(ع) ام حبیبه نام داشت و دختر مامون بود. دختر دیگر مامون را محمد بن علی بن موسی گرفته بود. پس پدر و پسر هر دو بادختران مامون ازدواج کردند.
2 در ضمن حوادث سال 211 مینویسد: مامون در، تکریت، با محمد بن علی بن موسی برخورد و دختر خود را به او تزویج کرد.
3 در حوادث سال 220; وفات آن حضرت را مینویسد.
ابن جریر طبری نیز در «تاریخ طبری» تنها یک سطر راجع به ازدواج حضرت رضا(ع)و حضرت جواد(ع) با دختران مامون مینویسد: حتی از رحلت حضرت جواد(ع) چیزی نمینگارد.
خفقان موجود به اندازه ای بود که حضرت همیشه خلفای عصر را با «امیرالمؤمنین»خطاب میکرد در حالی که این لقب مخصوص حضرت علی بود.
از طرف دیگر برخی امامان به خاطر موقعیتهای ویژه خویش توانستند دست به اقداماتی بزنند که مورد توجه عموم واقع شود و تا اندازهای اسمی از آنان بر لوح تاریخ بماند.
خبرهای متواتری از پیامبر اکرم(ص) راجع به فاطمه زهرا(س) وجودداشت از جمله، او پاره تن من است، حوریه انسیه است; گذشته از آن شرف دخترپیامبر بودن فاطمه او را در دلها جای داد و باعثشد تا دشمن هم نتواند ویژگیهایدرخشان زندگی او را در پرده نگه دارد.
امیرالمؤمنین
به این دلیل که اولین صحابی، اولین مسلمان بود و کلمات متواترپیامبر در غدیر خم و امثال آن دربارهاش در سطح جامعه اسلامی منتشر شده بود ومهمتر از همه این نکته که حکومت پنجسالهاش او را بر اریکه تاریخ نشاند و باعثشد فرازهای درخشان زندگیش در تاریخ ثبت گردد.
باید گفت آن دو، تا اندازه ای توسط پیامبر اکرم معرفی شدند و جملاتی مانند «سیداشباب اهل الجنه» «انهما امامانقاما او قعدا»، از پیامبر در باره آنان مشهور شد. وقایع مربوط به صلح و جنگ آنان خصوصا واقعه کربلا، عامل دیگری شد بر اینکه آن دو امام بزرگوار یادشان دردلها جاودانه ماند.
امام سجاد (سلام الله علیه)
در پرتو حوادث کربلا و صحیفه سجادیهاش معرفی شد.
شرایط خاص زمان امام باقر و صادق (علیهماالسلام)، از جمله حوزه فعالیت علمی آنان و شاگردان پرکارشان در رشتههای مختلف،جمع احادیث، تدوین فقه و انتشار احادیثشان در اقصی نقاط، چهرهای جهانی به آنانداد. به طوری که مکتب شیعه به مکتب جعفری معروف شد.
بنابر این هر چند حضور جنبش شیعی از زمان حضرت علی(ع) و حتی از زمان پیامبراکرم(ص)، مشهود بود، اما عصر «امام باقر و صادق» (علیهما السلام)، فقه مدونینداشت. زراره از بزرگترین شاگردان امام صادق و باقر (علیهماالسلام)، میگوید:
روزی خدمت امام باقر(ع) رفتم. از مساله ارث بحثشد. حضرت امام باقر(ع) بهفرزندش امام صادق(ع) فرمود: آن کتاب را بیاور و او برای من میخواند. در ذهن خودگفتم (لیس بشیء زخرف باطل) چیزی نیست، باطل است.
وقتی حضرت امام باقر(ع) پرسید; چگونه بود؟ گفتم:
باطل، چیزی نبود. فرمود: «والله یا زراره، هو الحق، الذی رایت املاء رسولالله(ص) و خط علی» به خدا ای زراره این مطالب را پیامبر اکرم(ص) املاء فرمود وعلی(ع) نوشت.
بنابر این زراره که یکی از اصحاب خاص و شیعیان مخلص بود، نیز آراء و اقوالائمه(علیهمالسلام) و پیامبر اکرم(ص) را به خوبی نمیدانست.
آن حضرت در حالی به امامت رسید که فقه جعفری درسراسر عالم اسلام پخش شده بود. در این دوره هر چند خفقان بنی العباس زیاد بود وشیعیان و آن امام عظیمالشان گاه در زندانهای مخوف گرفتار میشدند، ولی کثرتشیعیان و معاصر بودنشان با عصر صادقین، (علیهما السلام)، باعثشد هر گاه امام اززندان آزاد میشد، یا ملاقاتی صورت میگرفت، مردم مسایل و نیازهای خود را بپرسند.
از این روی مساله تشکیل حکومت اسلامی نیز از اذهان مردم به صحنه سوالات مورد بحثروز آمد به همین جهت، در مرسله حماد و ... دقیقترین مسائل حکومت و مسائ لاقتصادی پرسیده شده و امام نیز جواب داده است. همچنین شکنجه شدن و غل و زنجیر وزندان رفتن این امام بزرگوار خود زمینهای برای مجالس عزا بود، پیوسته نام این امام(ع) بر زبانها جاری میشد.
در زمان ایشان مساله امامت و ظهور امام، شکل دیگری به خود گرفت.
مامون عباسی امام را به ولیعهدی خویش منسوب کرد. امام در طول مسیر و در هرشهر و روستا که وارد میشد برای مردم سخن میگفت و به این ترتیب آنان از نزدیک باچهره پر فروغ مولای خویش آشنا میشوند.
مامون عباسی نیز به انگیزه های مختلف مجالس علمی تشکیل میداد و از دانشمندان اسلامی و غیر اسلامی برای برگزاری مناظرات علمی با حضور امام دعوت به عمل می آورد. در آن محافل سخنان امام پخش میشد و بهاقصی نقاط جهان میرسید. امام رضا(ع) هدایایی را که به مناسبتهای مختلف دریافت میکرد، به محرومان و مستضعفان میبخشید و به هر حال جایگاه مردمی مناسبی یافت.
چهارمین آنها که امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)است و اخبار نقل شده از پیامبر اکرم و ائمه معصومین در باره وجود، خصوصیات وقیامش وجود شریفش را برای همه مسلم ساخته است.
از این روی در طول تاریخ بارها اشخاصی از معروف بودن نام و نهضتحضرت استفادهکرده خود را امام موعود نامیدند از جمله اسماعیلیه یا واقفیه که وجودشان بر این اساس شکل گرفت;
چه اسماعیلیه معتقد بودند که امام موعود همان اسماعیل است و اوزنده و از انظار غایب است. واقف یه نیز همین اعتقاد را نسبتبه امام موسی بن جعفر(ع) داشتند.
بعضی از افراد دیگر نیز که داعیه رهبری جامعه یا مبارزه با فساد را داشتند،ادعای مهدویت میکردند و چون اسم آن امام در روایات هم اسم پیامبر اکرم(ص) بودبعضی افراد محمد نام، مثل محمد بنعبدالله محض ادعای مهدویت میکردند. همچنین دردعاهای نقل شده از ائمه روی مساله وجود امام زمان(ع) تاکید زیاد شده است.
علاوه بر آن، احتیاج فطری انسانها به نجات دهنده واقعی دست در دست عوامل فوق انتظار ظهور آن حضرت را برای غیر مسلمانان نیز امری بدیهی ساخته است.
علت اساسی دیگر بر مطرح بودن حضرت حجت(عج) در جوامع بشری نظریه هایی است که درپی غیبت طولانی حضرت به طور گسترده ای مطرح شده و اذهان را به خود مشغول کرده است، در طول تاریخ افرادی نظریه هایی ارائه کردهاند. و گروهی به نقد و بررسی پرداخته اند و دسته ای ادعای مهدویت کرده، دستهای دیگر به ابطال آن روی آورده اند.
هیچیک از جهات یاد شده در زندگی سایر ائمه در حیات این سه امام بزرگوار، وجود نداشت به همین جهت چهره والای آنها ناشناخته ماند و بعد از هزار و دویست سال همچنان هاله ای از غربت بر چهره آنان سایه افکنده است و تنها کلیاتی که از آیات قرآن و احادیث و برخی زیارات مانند زیارت جامعه کبیر، استفاده میشود مبین گوشه ای از شرایط زندگی آنان است.
گروهی در این باره معتقدند دلیل وضعیت موجود این است که وجود آن ائمه فقط برای وجود یافتن امام موعود بوده است تا آن حضرت جهان را پر از عدل و داد کند.
از این سوی عمر امام جواد(ع) که مدت طولانی دوام نیافت. آن حضرت در سن9 سالگی بعد از شهادت پدر بزرگوارش به امامت رسید.
به نظر میرسد همین عامل سبب شد مردم آن عصر در باره امامت و خصوصیات وویژگیهایش خیلی علاقه نشان ندهند چه همان مردم به علی(ع) که سی و سه سال داشت،گفتند جوان است و رهبری جامعه فردی مسنتر و کارآمدتر می طلبد.
زمانی که نص صریح پیامبر اکرم(ص) کنار رود و آن همه احادیث و شان نزول آیات و واقعه غدیر به فراموشی سپرده شدو کهولت جای تمام آنها را بگیرد انتظاری ازمردم عصر حضرت امام جواد(ع) نمی توان داشت.
در روایت است هنگامی که حضرت امام جواد(ع) وارد مسجد شد، علی بن جعفر، عموی پدر او، به احترام حضرت از جای بلند شد و او را به جای خود نشاند. مردم اعتراض کردند که تو پیری و محاسنت سفید شده اسست، چطور به جوان کم سن و سالی این چنین احترام میکنی؟
از طرف دیگر نصوص متواترهای نبود که مقام حضرت جواد را به مردم آن طور که بودمعرفی کند. این موضوع آنگاه واضح میشود که کلمات رسول خدا(ص) در موردحسنین(علیهماالسلام) یا فاطمه زهرا(س) و یا علی(ع) با کلمات و روایات وارده درباره امام جواد(ع) مقایسه شود.
علت عمده عدم معرفی یکسان ائمه این بود که چون حضرت علی و زهرا و حسنین(علیهمالسلام)، در زمان آن حضرت بودند و مناسبتهای مختلفی برای معرفی آنان بود.
حتی وجوداحادیث فراوان در باره امام حسن و حسین(ع) وقتی شخصی در محضر ابن عباس سوالی میپرسد و یکی از حسنین(علیهما السلام)، جواب میدهند، آن شخص قبول نمیکند ومیخواهد جواب را از ابنع باس بشنود، تا مطمئن شود.
مراجعه به کتب فقهی بر این حقیقت اشاره دارد که در طول تاریخ بیست سال حضورامام حسن و حسین(ع) در مدینه مسئله فقهی چندانی از آنان پرسیده نشد و مردم آنانرا دو فقیه اسلام شناس عالم حساب نمیکردند تا چه رسد به امام جوادی که سن کمتری داشتند. و از پشتیبانی عظیم و تاییدات مکرر پیامبر اکرم(ص) نیز برخوردارنبودند.
دسیسه های خلفای عباسی که پیوسته میخواستند او در بین مردم ناشناخته بماند وخفقان حاکم آن زمان تا اندازه ای که آن امام یا پدر بزرگوارش و فرزندانش مجبورمی بودند خلفای ظالم عباسی را امیرالمؤمنین خطاب کنند به عمیقتر شدن جهل موجود دامن میزد.
نظرات شما عزیزان: